مجموعه غزل دوست عزیزم سعید توکلی با نام اگر پرنده ام چاب شد
دعوت میکنم دوستان و علاقه مندان غزل این مجموعه ی زیبارو بخونن و لذت ببرن.
۲ غرل از سعید توکلی
زندگي! آزرده ام آزرده ام آزرده ام
دست بردار از سرم من غنچه اي پژمرده ام
كاش مي شد كه بدانم چيستم يا كيستم
دل به يغما داده ام يا دل به يغما برده ام
فكر كن من با كدامين زخم ها زيباترم
خنجري بر سينه ام يا خنجري بر گرده ام؟
كوچه ها سردند و دلگيرند و من ترسيده ام
كوچه ها سردند و دلگيرند و من افسرده ام
كي به آن خوشبختي موعود دستم مي رسد
مي رسي روزي و مي بيني كه ديگر مرده ام
.......................................
از عاشقی دل کندم از تو دل بریدم
اینروز ها می ترسم از بخت سپیدم !
با آخرین گنجشک ها از شهر رفتی
من مانده ام با بال های نا امیدم
بود و نبودم فرق چندانی ندارد
آیینه ی آهم رفیقان ! بشکنیدم
یاران به سویی می روند و من به سویی
ایزد چرا اینگونه تنها آفریدم؟
پرهیزی از تیغ اجل دیگر ندارم
من آنچه از دنیا نباید دید دیدم !